داستان شب show

داستان شب

Summary: ما هر شب راس ساعت 23، برای شما یک داستان کوتاه می‌خوانیم.

Join Now to Subscribe to this Podcast
  • Visit Website
  • RSS
  • Artist: shenoto | داستان شب
  • Copyright: 2015-2018 shenoto - For Personal Use Only

Podcasts:

 مادرم پشت شیشه | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:13:58

به آبجی اشرف گفتم می رم خونه کتابامو بیارم . بهش دروغ گفتم. اگه می گفتم می خوام برم عکس مامانو از توی آلبوم بردارم ، نمی ذاشت. دهنشو کج می کرد و یه چیزی هم بهم می گفت. آخه مامان من زن بابای اونه. از وقتی هم مامان افتاده اون تو چشم دیدنشو نداره. تازشم ، نمی دونه مامان چطوری شده. یعنی می خوای از کجا بدونه. آدم باید بره و ببینه. اون وقت باور می کنه. وقتی مامان رو گرفتن ، اشرف اومد خونه ... داستان "مادرم پشت شیشه" نویسنده : فریبا وفی خوانش : غزال صداقت

 مادرم پشت شیشه | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:13:58

به آبجی اشرف گفتم می رم خونه کتابامو بیارم . بهش دروغ گفتم. اگه می گفتم می خوام برم عکس مامانو از توی آلبوم بردارم ، نمی ذاشت. دهنشو کج می کرد و یه چیزی هم بهم می گفت. آخه مامان من زن بابای اونه. از وقتی هم مامان افتاده اون تو چشم دیدنشو نداره. تازشم ، نمی دونه مامان چطوری شده. یعنی می خوای از کجا بدونه. آدم باید بره و ببینه. اون وقت باور می کنه. وقتی مامان رو گرفتن ، اشرف اومد خونه ... داستان "مادرم پشت شیشه" نویسنده : فریبا وفی خوانش : غزال صداقت

 مرگ رنگ | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:14:01

خودکار آبی را این بار آنقدر محکم روی کاغذ کشیدم که پاره شد. جوهر سه خط آخری که نوشته بودم آنقدر قطع و وصل بود که کلمات معلوم نبودند. هر دو را انداختم توی سطل آشغال. خودکار افتاد روی کاغذ. چشمم که به مغذی داخلش افتاد، دلم برایش سوخت. داخلش یک قطره جوهر هم نمانده بود. آنقدر خالی بود که اگر سر پلاستیکی آبی رنگش نبودف حتی نمی شد فهمید که از اول چه رنگی بوده. سبز، مشکی، قرمز یا آبی ؟ آن روز صبح که از خواب بیدار شدم... داستان "مرگ رنگ" نویسنده و خوانش : مائده مرتضوی

 مرگ رنگ | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:14:01

خودکار آبی را این بار آنقدر محکم روی کاغذ کشیدم که پاره شد. جوهر سه خط آخری که نوشته بودم آنقدر قطع و وصل بود که کلمات معلوم نبودند. هر دو را انداختم توی سطل آشغال. خودکار افتاد روی کاغذ. چشمم که به مغذی داخلش افتاد، دلم برایش سوخت. داخلش یک قطره جوهر هم نمانده بود. آنقدر خالی بود که اگر سر پلاستیکی آبی رنگش نبودف حتی نمی شد فهمید که از اول چه رنگی بوده. سبز، مشکی، قرمز یا آبی ؟ آن روز صبح که از خواب بیدار شدم... داستان "مرگ رنگ" نویسنده و خوانش : مائده مرتضوی

 آژانس شب | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:09:55

مردی با موهای رو به سفیدی سوار اتوبوس شد. با دیدن افتخار خانم پشت فرمون تعجب کرد و پرسید، خانم راننده من یه سوال دارم از خدمتتون . خواهش می کنم . بفرمایید. اگه چرخ اتوبوس شما پنچر شه، شما، یعنی به عنوان یه زن می تونین لاستیک پنچر رو عوض کنین؟ نه می گم پنچر گیر بیاد عوض کنه. مرد مسافر که منتظر این پاسخ بود، سریع گفت: شما که نمی تونین چرخ پنچر رو عوض کنین چرا پشت فرمون اتوبوس نشستین؟ ... داستان "آژانس شب" نویسنده : فاروق مظلومی بر اساس قصه ای از افتخار فاتحی خوانش : نیما بانک

 آژانس شب | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:09:55

مردی با موهای رو به سفیدی سوار اتوبوس شد. با دیدن افتخار خانم پشت فرمون تعجب کرد و پرسید، خانم راننده من یه سوال دارم از خدمتتون . خواهش می کنم . بفرمایید. اگه چرخ اتوبوس شما پنچر شه، شما، یعنی به عنوان یه زن می تونین لاستیک پنچر رو عوض کنین؟ نه می گم پنچر گیر بیاد عوض کنه. مرد مسافر که منتظر این پاسخ بود، سریع گفت: شما که نمی تونین چرخ پنچر رو عوض کنین چرا پشت فرمون اتوبوس نشستین؟ ... داستان "آژانس شب" نویسنده : فاروق مظلومی بر اساس قصه ای از افتخار فاتحی خوانش : نیما بانک

 شب یلدای آقای نویسنده | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:38:11

دلم خوشست که نامم کبوتر حرم است. باور کن نامت را سی باره نوشته ام و پاک کردم. هی نشستم و فکر کردم هی فکر کردم و پاک کردم. برای من که دیگر هیچ بهانه ای ندارم که از تو به خودم و برای تو بنویسم ، فقط یک امشب می ماند... داستان "شب یلدای آقای نویسنده" نویسنده و خوانش : محمدامین چیت گران

 شب یلدای آقای نویسنده | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:38:11

دلم خوشست که نامم کبوتر حرم است. باور کن نامت را سی باره نوشته ام و پاک کردم. هی نشستم و فکر کردم هی فکر کردم و پاک کردم. برای من که دیگر هیچ بهانه ای ندارم که از تو به خودم و برای تو بنویسم ، فقط یک امشب می ماند... داستان "شب یلدای آقای نویسنده" نویسنده و خوانش : محمدامین چیت گران

 آمریکا سرزمین آزاد | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:17:39

هر سال در جشن شکرگزاری همه فامیل جمع می شویم توی خانه مرتضی پسرعمه ام. مادر خوراک میگو سنتی درست می کند و می آورد. عمه صدیقه لوبیا پلو با گوشت و عمه فاطمه باقلوای خانگی. بقیه هم غذای مورد علاقه شان را درست می کنند و همه غذاها چیده می شوند کنار بوقلمون شکم پر و مخلفاتش.بعد آخرین اخبار فامیل رد و بدل می شود... داستان "آمریکا سرزمین آزاد" نویسنده : فیروزه جزایری دوما خوانش : سمیرا نعمت الهی

 آمریکا سرزمین آزاد | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:17:39

هر سال در جشن شکرگزاری همه فامیل جمع می شویم توی خانه مرتضی پسرعمه ام. مادر خوراک میگو سنتی درست می کند و می آورد. عمه صدیقه لوبیا پلو با گوشت و عمه فاطمه باقلوای خانگی. بقیه هم غذای مورد علاقه شان را درست می کنند و همه غذاها چیده می شوند کنار بوقلمون شکم پر و مخلفاتش.بعد آخرین اخبار فامیل رد و بدل می شود... داستان "آمریکا سرزمین آزاد" نویسنده : فیروزه جزایری دوما خوانش : سمیرا نعمت الهی

 دستکاری | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:07:41

مدتی بود احساس تنهایی می کردم . دلم یک حیوان خانگی می خواست . از پرنده ها بیزارم چون می دانم عقل حسابی ندارند. اما می توانند پرواز کنند. آخر چه کسی چنین امکانی مثل پرواز را به این بی عقل ها داد. من آدم حسودی نیستم اما خوب اگر قرار بود موجودی بپرد، چرا انسان که اشرف موجودات یا شاید هم مخلوقات است نتواند؟!... دستکاری نویسنده و خوانش : هادی پاکزاد

 دستکاری | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:07:41

مدتی بود احساس تنهایی می کردم . دلم یک حیوان خانگی می خواست . از پرنده ها بیزارم چون می دانم عقل حسابی ندارند. اما می توانند پرواز کنند. آخر چه کسی چنین امکانی مثل پرواز را به این بی عقل ها داد. من آدم حسودی نیستم اما خوب اگر قرار بود موجودی بپرد، چرا انسان که اشرف موجودات یا شاید هم مخلوقات است نتواند؟!... دستکاری نویسنده و خوانش : هادی پاکزاد

 قناری باز | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:20:27

تکیه داد به دیوار. به تنها جایی از دیوار که خالی بود و قفسی در کار نبود. گفتم بابابزرگ حالا بین این همه پرنده چرا قناری؟ گفت والا نمی دونم. گفتم یه بار چیزایی گفتی از قناری و عمو حسین و طشت ! درست یادم نیست. بچه بودم خیلی . مثل اینکه از همون موقع عمرت رو گذاشتی پای قناری ها... داستان "قناری باز" نویسنده : حامد اسماعیلیون خوانش : غزال صداقت

 قناری باز | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:20:27

تکیه داد به دیوار. به تنها جایی از دیوار که خالی بود و قفسی در کار نبود. گفتم بابابزرگ حالا بین این همه پرنده چرا قناری؟ گفت والا نمی دونم. گفتم یه بار چیزایی گفتی از قناری و عمو حسین و طشت ! درست یادم نیست. بچه بودم خیلی . مثل اینکه از همون موقع عمرت رو گذاشتی پای قناری ها... داستان "قناری باز" نویسنده : حامد اسماعیلیون خوانش : غزال صداقت

 عاشق چشم بسته | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:10:15

نشستم روی یه نیمکت خالی همون اول پارک. هوا نه سرد بود و نه گرم. لکه های بزرگ ابر توی آسمون، با وزش باد دائم فضا رو تاریک و روشن می کردند و فضای فضایی و ناب و به قول خودمون دو نفره . ساعت چند دقیقه ای از 5 می گذشت اما هنوز نیومده بود. شاخه گل رز بلندی که دستم بود رو گذاشتم روی نیمکت و دست کردم توی جیبم و شکلاتی که براش خریده بودم را آروم لمس کردم.اولین بار بود از نزدیک می دیدمش... داستان "عاشق چشم بسته" نویسنده و خوانش : محمد واعظی

Comments

Login or signup comment.