داستان شب show

داستان شب

Summary: ما هر شب راس ساعت 23، برای شما یک داستان کوتاه می‌خوانیم.

Join Now to Subscribe to this Podcast
  • Visit Website
  • RSS
  • Artist: shenoto | داستان شب
  • Copyright: 2015-2018 shenoto - For Personal Use Only

Podcasts:

 بیدار شو | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:08:08

بابا دکتر نمی رفت. همیشه کار می کرد. از وقتی هم سن من بود کار می کرده . پدربزرگ خیلی زود مرده و بابا مجبور بوده توی کوره آجرپزی ، توی رستوران ، توی پارک و توی ساختمون سازی کار کند. برای همین همه کار بلد است. یک روز برایم پیتزا پخت. خیلی خوشمزه بود... داستان "بیدار شو" نویسنده : زهره شعبانی خوانش : رامین یوسفی

 آرش کمانگیر | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:19:52

لشکر ایرانیان در اضطرابی سخت دردآور ، دو دو سه سه به پچ پچ گرد یکدیگر کودکان بر بام ، دختران بنشسته بر روزن ، مادران غمگین کنار در . کم کمک در اوج آمد پچ پچ خفته ، خلق چون بحری برآشفته به جوش آمد خروشان شد به موج افتاد . غرش بگرفت ومردی چون صدف از سینه بیرون داد : "منم آرش!"... داستان :"آرش کمانگیر" نویسنده : سیاوش کسرایی خوانش : سعید کمیجانی

 آرش کمانگیر | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:19:52

لشکر ایرانیان در اضطرابی سخت دردآور ، دو دو سه سه به پچ پچ گرد یکدیگر کودکان بر بام ، دختران بنشسته بر روزن ، مادران غمگین کنار در . کم کمک در اوج آمد پچ پچ خفته ، خلق چون بحری برآشفته به جوش آمد خروشان شد به موج افتاد . غرش بگرفت ومردی چون صدف از سینه بیرون داد : "منم آرش!"... داستان :"آرش کمانگیر" نویسنده : سیاوش کسرایی خوانش : سعید کمیجانی

 سه استاد | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:10:21

پیرمرد هنر هر سه جوان را پسندیده بود حالا مانده بود که کدام یک از آن ها را برای دامادی خود برگزیند. پس رو به آن ها کرد و گفت : شما هر سه نفر شرط من را به جای آوردید . کارهای شما واقعا خارق العاده بود . من دخترم را به هر یک از شما بدهم ، او را خوشبخت کرده ام . ولی شما سه نفرید و من یک دختر بیشتر ندارم... داستان: سه استاد نویسنده: عبدالصالح پاک خوانش: محمدرضا ماندنی

 عکس یادگاری | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:11:09

آنیون گفت خوب خوردی ؟ خانم معلم به اونم یه جریمه نوشتنی داد. آنیون به قدری جا خورد که حتی گریه هم نکرد. خانم معلم شروع کرد به یکی یکیمون جریمه دادن . هممون می بایست یه عالمه جریمه می نوشتیم. دست آخر به ما گفت : حالا باید خودتون تصمیم بگیرید که آروم باشید یا نه . اگر بچه های خوبی باشید ، جریمه هاتون رو می بخشم. بسیار خوب حالا حرکت نکنید. یه لبخند قشنگ بزنید تا آقا ازمون یه عکس قشنگ بگیره... نویسنده : سامپه گوسینی برگردان : ویدا سعادت خوانش : ملیحه شبانیان

 عکس یادگاری | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:11:09

آنیون گفت خوب خوردی ؟ خانم معلم به اونم یه جریمه نوشتنی داد. آنیون به قدری جا خورد که حتی گریه هم نکرد. خانم معلم شروع کرد به یکی یکیمون جریمه دادن . هممون می بایست یه عالمه جریمه می نوشتیم. دست آخر به ما گفت : حالا باید خودتون تصمیم بگیرید که آروم باشید یا نه . اگر بچه های خوبی باشید ، جریمه هاتون رو می بخشم. بسیار خوب حالا حرکت نکنید. یه لبخند قشنگ بزنید تا آقا ازمون یه عکس قشنگ بگیره... نویسنده : سامپه گوسینی برگردان : ویدا سعادت خوانش : ملیحه شبانیان

 کوچه شماره 5 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:08:44

امروز دیگر حتما می پرسم تا کی می توانم هر روز صبح ببینمش . به چشم های سبزش نگاه کنم و هیچ نگویم.چیزی به سر کوچه نمانده است . ماشین را کنار می زنم . توی آینه نگاهی به خودم می اندازم . قرآن روی داشبورد را می بوسم . مصمم پا روی پدال گاز فشار می دهم پیش به سمت کوچه شماره 5 ... داستان "کوچه شماره 5" نویسنده و خوانش : آنیتا روان بخش

 کوچه شماره 5 | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:08:44

امروز دیگر حتما می پرسم تا کی می توانم هر روز صبح ببینمش . به چشم های سبزش نگاه کنم و هیچ نگویم.چیزی به سر کوچه نمانده است . ماشین را کنار می زنم . توی آینه نگاهی به خودم می اندازم . قرآن روی داشبورد را می بوسم . مصمم پا روی پدال گاز فشار می دهم پیش به سمت کوچه شماره 5 ... داستان "کوچه شماره 5" نویسنده و خوانش : آنیتا روان بخش

 خانم کاهو | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:04:47

یکی بود یکی نبود بابا پینه دوز از صبح خیلی کار کرده بود . خیلی خسته بود. دلش می خواست یه جای خنک توی سایه بخوابد و خستگی در کند. یواش یواش خودش را به کاهو رساند . کاهوی درشت با برگ های پهن برای خودش خانمی شده بود . بابا پنه دوز سلام کرد و گفت : دوست عزیز اجازه می دهی زیر سایه تو استراحت کنم؟ کاهو جواب داد : واه واه برو سراغ تره و نعناع... داستان: خانم کاهو نویسنده: مهری ماهوتی خوانش: مهسا نعمت

 سال اسپاگتی | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:15:55

سال 1971 بعد از میلاد مسیح سال اسپگتی بود. آن سال اسپگتی می پختم تا زندگی کنم. و زندگی می کردم تا اسپاگتی بپزم. بخاری که از قابلمه بر می خواست مایه مباهات من بود و سس گوجه فرنگی که داخل تابه قل قل می زد ، مایه امید و زندگی ام. به فروشگاهی که لوازم آشپزخانه می فروخت رفتم و... داستان "سال اسپاگتی" نویسنده : هاروکی موراکامی برگردان : محمود مرادی خوانش : سارا سراب

 سال اسپاگتی | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:15:55

سال 1971 بعد از میلاد مسیح سال اسپگتی بود. آن سال اسپگتی می پختم تا زندگی کنم. و زندگی می کردم تا اسپاگتی بپزم. بخاری که از قابلمه بر می خواست مایه مباهات من بود و سس گوجه فرنگی که داخل تابه قل قل می زد ، مایه امید و زندگی ام. به فروشگاهی که لوازم آشپزخانه می فروخت رفتم و... داستان "سال اسپاگتی" نویسنده : هاروکی موراکامی برگردان : محمود مرادی خوانش : سارا سراب

 مثل آب برای شکلات | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:09:55

یکی بود یکی نبود برای اولین بار در زندگیشان تیتا و پدرو توانستند آزادانه نرد عشق ببازند. سال های سال مجبور بودند همه گونه احتیاط به جا آورند. مبادا کسی آن ها را ببیند. مبادا کسی به آن ها مشکوک شود. مبادا تیتا باردار شود. مبادا کسی سر و صدایشان را بشنود... داستان "مثل آب برای شکلات" نویسنده : لورا اسکوئیول برگردان : مریم بیات خوانش : سمیرا نعمت الهی

 مثل آب برای شکلات | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:09:55

یکی بود یکی نبود برای اولین بار در زندگیشان تیتا و پدرو توانستند آزادانه نرد عشق ببازند. سال های سال مجبور بودند همه گونه احتیاط به جا آورند. مبادا کسی آن ها را ببیند. مبادا کسی به آن ها مشکوک شود. مبادا تیتا باردار شود. مبادا کسی سر و صدایشان را بشنود... داستان "مثل آب برای شکلات" نویسنده : لورا اسکوئیول برگردان : مریم بیات خوانش : سمیرا نعمت الهی

 کاسه آب در وسط سفره | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:04:50

این جشن از مهم ترین جشن های باستانی ایرانیان است که در روزگاران گذشته اهمیتی برابر با نوروز و حتی بیش از آن داشت. آیین های مهرگان در میان مردم شباهت های زیادی به رسوم نوروز دارد . از جمله خانه تکانی و جامه نو ، تدارک سفره های رنگین و زیبا... داستان: کاسه آب در وسط سفره نویسنده: روزبه تذهیبی خوانش: لیلی رشیدی

 کسی شبیه تو | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:13:16

داستانی راجع به یک رابطه سرد ساعت از 2 گذشته بود که با زنگ تلفنت از خواب پریدم. می گم ساعت 2 چون دقیقا قبل از ورداشتن گوشی تلفن به ساعت دیوار رو به روی تختخواب نگاه کردم . راستش منتظر تلفنت نبودم . فکر نمی کردم زنگ بزنی. یه لحظه تپش قلبم زیاد شد کسی دیگه ای پای تلفن بود فقط صداش شبیه تو بود اما مثل تو با من حرف نمی زد. مثل تو سرد ، بی تفاوت ، عصبی مثل این اواخر که سرم داد می زدی ... داستان "کسی شبیه تو" نویسنده و خوانش : سارا آراسته

Comments

Login or signup comment.