![داستان شب show](https://d3dthqtvwic6y7.cloudfront.net/podcast-covers/000/089/153/small/.jpg)
Summary: لشکر ایرانیان در اضطرابی سخت دردآور ، دو دو سه سه به پچ پچ گرد یکدیگر کودکان بر بام ، دختران بنشسته بر روزن ، مادران غمگین کنار در . کم کمک در اوج آمد پچ پچ خفته ، خلق چون بحری برآشفته به جوش آمد خروشان شد به موج افتاد . غرش بگرفت ومردی چون صدف از سینه بیرون داد : "منم آرش!"... داستان :"آرش کمانگیر" نویسنده : سیاوش کسرایی خوانش : سعید کمیجانی