داستان شب show

داستان شب

Summary: ما هر شب راس ساعت 23، برای شما یک داستان کوتاه می‌خوانیم.

Join Now to Subscribe to this Podcast
  • Visit Website
  • RSS
  • Artist: shenoto | داستان شب
  • Copyright: 2015-2018 shenoto - For Personal Use Only

Podcasts:

 دهل و لگن | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:19:04

اگر تو هم با میترا خواهرم بروی بازارچه و ماهی فروش بی تربیتی بهت بگوید خانم ماهی! چکار می کنی ؟! پدرش را در می آورم . آدم پررو و بی حیا را باید کتک زد . خوب آنها هم همین کار را می کنند . باید بروی پول ماهی را بدهی . - نمی دهم تا چشمشان کور شود و به زن و دختر مردم متلک نگویند. نگویند خانم ماهی! مادر درست پسرش را گرفت و کشید و برد که پول ما را بدهد! ما دانه ای 300 تومان می ارزیدیم. داستان "دهل و لگن" نویسنده : هوشنگ مرادی کرمانی خوانش : معصومه احمدپور

 در کمال پرتقال | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:20:43

• S1(8:34) یک شب با گریه مادرم از خواب بیدار شدم از لای در پدر را دیدم که به مادرم می گفت. معطل نشو! روی میز یک کارد بود. همان که مادرم با آن گوشت تکه می کرد. بعد پدرم چرخید و تقریبا به نجوا رو به مادرم گفت : قاچم کن! مادرم گریه می کرد و پدرم با اندوهی غیرقابل وصف از او می خواست قاچش کند. آن هم به دو قسمت مساوی. بعد نظرش عوض شد و گفت : نه . 4 تکه ام کن ! نمی دانم آن دو تکه اضافی سهم که بود! ... داستان "در کمال پرتقال" نویسنده : هادی کیکاوسی خوانش : غزال صداقت

 قوی تر | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:15:39

اصلا نمی فهمم چرا زن ها همه در مقابل شوهر من دیوونه ان. حتما فکر می کنن دستی تو استخدام زن های هنرپیشه داره. بالاخره هرچی باشه یکی از روسای اداره است . نباید تعجب کنم. تو خودت هم همه حیله هات رو در مورد اون به کار بردی . من هیچ وقت به تو اطمینان نمی کردم ولی الان می فهمم زیاد هم نمی تونست به تو علاقه داشته باشه. تو همیشه یه طوری رفتار می کردی که انگار داری باهاش لج می کنی . سکوتی برقرار می شود. هر دو حرکتی از روی دستپاچگی می کنند. خانم ایکس ادامه می دهد: چرا امشب نمیای خونه ما امیلی ؟ فقط برای اینکه به من ثابت کنی احساساتت کاملا معمولیه. یا لااقل بر ضد من نیست! ... داستان "قوی تر" نویسنده : آگوست استرینبرگ برگردان : احمد پوری خوانش : مرضیه مهاجر

 در کمال پرتقال | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:20:43

• S1(8:34) یک شب با گریه مادرم از خواب بیدار شدم از لای در پدر را دیدم که به مادرم می گفت. معطل نشو! روی میز یک کارد بود. همان که مادرم با آن گوشت تکه می کرد. بعد پدرم چرخید و تقریبا به نجوا رو به مادرم گفت : قاچم کن! مادرم گریه می کرد و پدرم با اندوهی غیرقابل وصف از او می خواست قاچش کند. آن هم به دو قسمت مساوی. بعد نظرش عوض شد و گفت : نه . 4 تکه ام کن ! نمی دانم آن دو تکه اضافی سهم که بود! ... داستان "در کمال پرتقال" نویسنده : هادی کیکاوسی خوانش : غزال صداقت

 قوی تر | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:15:39

اصلا نمی فهمم چرا زن ها همه در مقابل شوهر من دیوونه ان. حتما فکر می کنن دستی تو استخدام زن های هنرپیشه داره. بالاخره هرچی باشه یکی از روسای اداره است . نباید تعجب کنم. تو خودت هم همه حیله هات رو در مورد اون به کار بردی . من هیچ وقت به تو اطمینان نمی کردم ولی الان می فهمم زیاد هم نمی تونست به تو علاقه داشته باشه. تو همیشه یه طوری رفتار می کردی که انگار داری باهاش لج می کنی . سکوتی برقرار می شود. هر دو حرکتی از روی دستپاچگی می کنند. خانم ایکس ادامه می دهد: چرا امشب نمیای خونه ما امیلی ؟ فقط برای اینکه به من ثابت کنی احساساتت کاملا معمولیه. یا لااقل بر ضد من نیست! ... داستان "قوی تر" نویسنده : آگوست استرینبرگ برگردان : احمد پوری خوانش : مرضیه مهاجر

 آبجی خانم | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:15:46

از همون بچگی آبجی خانم رو مادرش می زد و باهاش می پیچید ولی ظاهرا روبروی مردم ، روبروی همسایه ها براش غصه خوری می کرد دست رو دستش می زد و می گفت : "این بدبختی رو چه بکنم ها؟ دختر به این زشتی رو کی می گیره. می ترسم آخر بیخ گیسم بمونه . یه دختری که نه مال داره نه جمال داره نه کمال ! کدوم بی چاره است که اون رو بگیره؟! از بس که از این جور حرفا جلوی آبجی خانوم زده بودند ، اونم به کلی نا امید شده بود و از شوهر کردن چشم پوشیده بود. داستان "آبجی خانم" نویسنده : صادق هدایت خوانش : سحر برنا

 آبجی خانم | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:15:46

از همون بچگی آبجی خانم رو مادرش می زد و باهاش می پیچید ولی ظاهرا روبروی مردم ، روبروی همسایه ها براش غصه خوری می کرد دست رو دستش می زد و می گفت : "این بدبختی رو چه بکنم ها؟ دختر به این زشتی رو کی می گیره. می ترسم آخر بیخ گیسم بمونه . یه دختری که نه مال داره نه جمال داره نه کمال ! کدوم بی چاره است که اون رو بگیره؟! از بس که از این جور حرفا جلوی آبجی خانوم زده بودند ، اونم به کلی نا امید شده بود و از شوهر کردن چشم پوشیده بود. داستان "آبجی خانم" نویسنده : صادق هدایت خوانش : سحر برنا

 نامه سرگشاده به گاری کوپر | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:20:17

رفاه بیش از حد حماقت می آورد. رفاه اعتیاد آور است و اینجا این را خوب فهمیده اند. اما سرشان را کرده اند زیر برف خوشی ها و پول آزادی و صدایشان هم در نمی آید . هر روز یک نفر به سرش می زند برود توی یک مغازه تفنگ فروشی و انگار که شیر و تخم مرغ یک تفنگ می خرد تا امنیت داشته باشد. تا بداند آزاد است و از این آزادی لذت ببرد. و در این میان کسانی هستند که حتی با هلی کوپتر 20 دقیقه راه است تا از شهر به کاخ محل زندگیشان برسی. آن هایی که با پول همین تفنگ ها ، ده ها بادی گارد را دارند تا امثال آن عصبانی ها کار دستشان ندهند. این جا همه آزادند. داستان "نامه سرگشاده به گاری کوپر" نویسنده و خوانش : سیروس رضوانی فر

 نامه سرگشاده به گاری کوپر | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:20:17

رفاه بیش از حد حماقت می آورد. رفاه اعتیاد آور است و اینجا این را خوب فهمیده اند. اما سرشان را کرده اند زیر برف خوشی ها و پول آزادی و صدایشان هم در نمی آید . هر روز یک نفر به سرش می زند برود توی یک مغازه تفنگ فروشی و انگار که شیر و تخم مرغ یک تفنگ می خرد تا امنیت داشته باشد. تا بداند آزاد است و از این آزادی لذت ببرد. و در این میان کسانی هستند که حتی با هلی کوپتر 20 دقیقه راه است تا از شهر به کاخ محل زندگیشان برسی. آن هایی که با پول همین تفنگ ها ، ده ها بادی گارد را دارند تا امثال آن عصبانی ها کار دستشان ندهند. این جا همه آزادند. داستان "نامه سرگشاده به گاری کوپر" نویسنده و خوانش : سیروس رضوانی فر

 سه شنبه خیس | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:21:48

هفت سال پیش سیاوش ریحانی پدر ملیحه پشت انبار سیب زمینی زندان به تیرک چوبی بسته و تیرباران شده بود. البته شیلنگ آب را روی تیرک گرفته و آن را شسته بودند . البته باران نگذاشته بود که خون روی علف های کنار تیرک پینه ببندد ... داستان "سه شنبه خیس" نویسنده : بیژن نجدی خوانش : مهرداد عارفانی

 سه شنبه خیس | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:21:48

هفت سال پیش سیاوش ریحانی پدر ملیحه پشت انبار سیب زمینی زندان به تیرک چوبی بسته و تیرباران شده بود. البته شیلنگ آب را روی تیرک گرفته و آن را شسته بودند . البته باران نگذاشته بود که خون روی علف های کنار تیرک پینه ببندد ... داستان "سه شنبه خیس" نویسنده : بیژن نجدی خوانش : مهرداد عارفانی

 راز | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:11:16

معلم توی کلاس برای بچه های یک شکل مقنعه سفید روپوش طوسی از نعمت های الهی گفته بود.از دست ، پا، زبان، گوش و چشم و ... شیوه به کار گیری خوب و بد هر یک را با آب و تاب بیان کرده بود و گفته بود در روز محشر چگونه هر عضو علیه انسان یعنی صاحب خودش شهادت می دهد. داستان "راز" نویسنده : سعید عباس پور خوانش : پگاه عباس پور

 راز | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:11:16

معلم توی کلاس برای بچه های یک شکل مقنعه سفید روپوش طوسی از نعمت های الهی گفته بود.از دست ، پا، زبان، گوش و چشم و ... شیوه به کار گیری خوب و بد هر یک را با آب و تاب بیان کرده بود و گفته بود در روز محشر چگونه هر عضو علیه انسان یعنی صاحب خودش شهادت می دهد. داستان "راز" نویسنده : سعید عباس پور خوانش : پگاه عباس پور

 هشت نحس | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:08:10

هشت هفته بود که تنها زندگی می کرد . روز دادگاه طلاقش بود و داشت ریشش را می تراشید. صدای تلفن که بلند شد ، در حمام را نیمه باز کرد و سرش را بیرون آورد. گردنش را کج کرد و گفت بسه تو رو به مقدساتت قسم دست از سرم بردار . جینو تو بگو من نخواهم با این زن زندگی کنم ، به کی باید بگم؟ داستان "هشت نحس" گوشه ای از کتاب "مرگ خاموش آقای نویسنده" نویسنده و خوانش : امیر پروسنان

 هشت نحس | File Type: audio/mpeg | Duration: 00:08:10

هشت هفته بود که تنها زندگی می کرد . روز دادگاه طلاقش بود و داشت ریشش را می تراشید. صدای تلفن که بلند شد ، در حمام را نیمه باز کرد و سرش را بیرون آورد. گردنش را کج کرد و گفت بسه تو رو به مقدساتت قسم دست از سرم بردار . جینو تو بگو من نخواهم با این زن زندگی کنم ، به کی باید بگم؟ داستان "هشت نحس" گوشه ای از کتاب "مرگ خاموش آقای نویسنده" نویسنده و خوانش : امیر پروسنان

Comments

Login or signup comment.