مصاحبه با یوسف علیخانی و اجرای داستان رعنا با صدای نویسنده




گاه‌شنود قاصدک show

Summary: <a href="http://www.gahshenood.com/wp-content/uploads/2015/09/n00070253-b.jpg"></a><br> مصاحبه با یوسف علیخانی<br> تهیه و تنظیم : نارسیس<br> موسیقی : الن سلوستری<br> ادبیات داستانیِ اقلیمی ایران نام های بزرگی همچون محمود دولت آبادی و غلامحسین ساعدی را در خود جای داده است ، اما یوسف علیخانی با نوشتن داستان هایش قصد الگو برداری از هیچ کدام از اسلاف را نداشته بلکه تنها خواب هایش آرام شده اند ، این یعنی او یک روستایی نویس بالفطره است .<br> یوسف علیخانی در سال 1354 در روستای میلک از توابع الموت متولد شد . وی دانش آموخته ی دانشگاه تهران در رشته ی زبان و ادبیات عرب است . علیخانی گر چه پیش از آن که نویسنده باشد پژوهشگر بود و پس از آن ناشر ؛ پدر نشر آموت ؛ اما بی گمان بزرگترین ماندگاریش بابت نوشتار منحصر به فردی است که در داستان هایش دارد .<br> “قدم بخیر مادربزرگ من بود” ، اولین مجموعه داستان علیخانی است که با گویش میلکی نگاشته شده . در برخورد اول شاید ارتباط با این کتاب چندان آسان نباشد ، اما با خواندن مجموعه های بعدی وی ؛ یعنی “اژدهاکشان” و “عروس بید” ؛ خواننده به تدریج با متن ها خو می گیرد و این ارتباط در آخرین رمان او یعنی “بیوه کشی” به اوج خود می رسد . علت قدرت گرفتن ارتباط با متن به خاطر کاهش استفاده از گویش محلی در داستان هاست ، اما آنچه شگفت آور است زیرکی و توانایی نویسنده در حفظ اصالت روستای میلک و ایجاد فضایی مشابه با داستان های قدم بخیر ؛ اولین مجموعه اش ؛ علیرغم غیرمحلی نویسی اش در بیوه کشی است ، به قول خودش « ببینید با زبان چه کرده است » . وی در بیوه کشی بیشتر متن را به فارسی بدون گویش نزدیک کرده و فقط در جاهایی بسیار خاص از گویش محلی استفاده نموده ، اما این استفاده ی بجا و ساده سازی ظریف گویش ، در عین حفظ زبان میلکی به هیچ عنوان اختلالی در فهم مطلب برای خواننده ایجاد نمی کند .<br> “رعنا ” سومین داستان از مجموع 12 داستان “قدم بخیر مادر بزرگ من بود” است که به نسبت بقیه ، کمتر از گویش محلی در متن آن استفاده شده . با وجود این اهمیت صحیح خواندن همان چند جمله ی محلیِ کوتاه متن ، بهانه ای شد برای گپ و گفتی کوتاه و دوستانه با یوسف علیخانی در مورد کتاب قدم بخیر مادر بزرگ من بود و بخصوص داستان رعنا در سیزدهمین نمایشگاه کتاب شیراز ( آذرماه 1393) .<br> شاید اساسی ترین دل مشغولی یوسف علیخانی بیان آداب و رسوم و باورهای روستای زادگاهش میلک باشد که بیشتر اوقات وهم انگیز می نماید ، همانگونه که در جایی نوشته ام :  ” قدم بخیر مادربزرگ من بود ” را  حالا نه در ژانر وحشت ؛ که اینجوری دیگر اغراق است ؛ اما می توان در دسته کتاب هایی قرار داد که خواندنش قادر است یک نموره دل آدم را بلرزاند . از طرف دیگر فضای داستان های علیخانی سرشار از عطر و صدای طبیعت روستا است ، که این مهم باعث می شود ترس ها و اندوه های نهفته در لایه های داستان ها کمرنگ تر و تحمل پذیرتر شوند .<br> آخرین رمان یوسف علیخانی ، بیوه کشی است که امسال در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رونمایی شد و در مدت کمتر از دو ماه به چاپ دوم رسید . تا کنون نقدهای بسیاری بر این اثر نوشته و انجام شده که شاید در جمع تعداد صفحاتش با تعداد صفحات خود کتاب برابری کند .<br>  <br> <a href="http://www.gahshenood.com/wp-content/uploads/2015/09/alikhani2.jpg"></a><br>  <br>  <br>