موش مغرور و ادعای بزرگی




داستان شب show

Summary: موشی شتری را دید که افسارش به هیچ جا بسته نیست . نزدیک شتر آمد وقتی دید هیکل شتر چند برابر هیکل خودش است ، و افسار او هم به جایی بسته نیست، هوس کرد افسار شتر را بگیرد. موش افسار شتر را توی دستش گرفت. شتر به موش نگاه کرد اما به او چیزی نگفت. شتر با خودش گفت... داستان: موش مغرور و ادعای بزرگی نویسنده: زینب علیزاده خوانش: الیکا صالحی