![داستان شب show](https://d3dthqtvwic6y7.cloudfront.net/podcast-covers/000/089/153/small/.jpg)
Summary: پای چپش را از کفش بیرون آورده و انداخته بود روی پای راستش و با جورابش ور می رفت. چند لحظه یک بار با هر دو دست ساق پایش را فشار می داد و ساطوری ضربه می زد . انگار به چنجه های سیخ شده ساطور می زد. نگاهم به ساق پایش بود که گفت این تلویزیونم داره خودشو می کشه واسه زلزله . حالا وسط فوتبالم می خوان خبرشو بنویسن! ... داستان "نمیدانم برزیل برد یا اسکاتلند" نویسنده و خوانش: امیر پروسنان