وقتی برای گم کردن




داستان شب show

Summary: هرچه یادش بود زندگی هیچ وقت روی خوشش را به او نشان نداده بود. قسمتش نبود بچه ای داشته باشد. بقیه بچه هایش را شوهر معتادش در همان سال های اول تولدشان فروخته بود و پول هایشان را دود کرده بود توی زیرزمین و آشپزخانه و رخت خواب و ... داستان "وقتی برای گم کردن" نویسنده و خوانش : سارا آراسته